چه جوری اعتماد بنفس پیدا کنیم؟

ملانی گرینبرگ از روان شناسان مطرح جهان، ریشه تمام ترس های انسان و نبود اعتماد به نفس رو توی ۳ دلیل مهم می بینه. توی این مقاله این دلایل رو بهتون میگیم تا بتونید بهشون قائق بیایید.

دلیل اول: شکست یا طرد شدن های اخیر

مطالعات نشون میده که ۴۰% از خوشحالی های هر آدمی، به اتفاقات اخیر زندگیش ربط داره. مواردی مثل به هم خوردن روابط عاطفی، مرگ عزیزان، از دست دادن شغل یا بیماری ها میتونند خیلی برای روحیه فرد مضر باشه. توی این حالت ها فرد از خودش ارزیابی درستی نداره و باعث میشه، اعتماد به نفسش کم بشه. مثلا در موارد تحصیلی ممکنه که شما یه سال کنکور رتبه خوبی نیارید و تصمیم بگیرید تا سال آینده دوباره بخونید. پس افکار کهنه ای مثل عدم استعداد، هوش کم و … به سراغ شما می یاد و اگر دائما این افکار رو داشته باشید، اعتماد به نفس خودتون رو نابود کردید. در حالی که واقعیت اصلا چنین چیزی نیست. باید قبول کنید که شکست هم بخشی از زندگی هست و با تمرکز روی موفقیت، حتما بهش میرسید.

حالا چه جوری به این حالت غلبه کنیم؟

• ۱- به خود فرصت بدید تا به شرایط جدید عادت کنید، و گوشه گیر و منزوی نشید.
• ۲- به جای فکرهای منفی، سعی کنید با دوستان یا اعضای خانواده خود صحبت کنید تا به شما حس امنیت بدن.
• ۳- هرگز از تلاش دست برندارید و همیشه برای رسیدن به اهدافتون کوشش کنید.
• ۴- آماده پذیرش روش ها و استراتژی های جدید باشید.
• ۵- در مورد شکست های خود با افرادی که به آنها اعتماد دارید، حرف بزنید.

دلیل دوم: اضطراب اجتماعی

اکثر آدمها وقتی توی موقعیتی قرار میگیرند که ازش اطلاعات خاصی ندارند، دچار اضطراب و کاهش اعتماد به نفس میشن. مثلا وقتی میخواهید توی جمع های خانوادگی، مصاحبه کاری، مهمانی ها و … حرف بزنید، نگران میشوید. چون فکر میکنید که شاید دیگران برداشت منفی از صحبت های شما بکنند یا روی رفتارهای ناخوشایند شما متمرکز بشن. برای همین ترجیح میدهید کاری نکنید و اعتماد به نفس شما کاهش می یابد.

مثلا همه آدمها توی مدرسه، کم و بیش، به نوعی مورد تمسخر دیگران قرار گرفتند. این حس میتونه تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کنه و توی همه مراحل زندگی همراه فرد باشه. این حس طرد و مسخره شدن میتونه تمام روابط اجتماعی فرد رو تحت تاثیر قرار بده. البته این حس میتونه از طرف والدین هم به فرد منتقل بشه. وقتی پدر و مادری دائما بچه رو با دیگران مقایسه میکنند و دائما فرد رو به باد انتقاد گرفته و موفقیت های اون رو نمیبینند. این حس توی فرد به وجود میاد که نکنه من واقعا ایرادی دارم. مثلا چرا بقیه رتبه های خیلی خوب توی کنکور میارن و من نمیتونم. شاید واقعا هوش من کمه و اونها چیزی دارند که من ندارم. پدر و مادر هم همش فرد رو با بقیه مقایسه میکنند. مثلا میگن چرا رتبه فلانی شده ۱۰۰۰ و تو شدی ۲۰۰۰ !!! این به مرور اعتماد به نفس رو نابود میکنه.

حالا چه جوری به این حالت غلبه کنیم؟

• ۱- با منِ منتقدِ درونی خود صحبت کنید خوبی ها و صفت های مثبت خودتون رو بهش یادآوری کنید.، مثل اینکه انسان مهربان یا شوخی هستید و همه به عنوان یک دوست خوب از شما یاد می کنند. بدون شک هر انسانی ویژگی هایی داره که به موجب اون می تونه به خود و وجود خود افتخار کنه.
• ۲- اگر قصد مکالمه با کسی رو دارید که به خوبی وی را نمیشناسید، موضوع هایی رو انتخاب کنید که روی اونها تمرکز کافی داشته و می تونید در رابطه با اون اظهار نظر کنید.
• ۳- برای خود اهداف واقعی تعریف کید. از اهداف کوچک شروع کنید و به محض رسیدن به اونها، هدف رو بزرگتر کنید. مثلا در موارد تحصیلی، تراز آزمون های آزمایشی میتونه مقیاس خوبی باشه

یاد بگیرید که در هر حالت  (شکست یا پیروزی) خودتون رو دوست داشته باشید.

دلیل سوم: کمال گرائی

بعضی از آدمها برای زندگی خودشون بهترین استانداردها رو تعریف میکنند و میخوان که به همه اونها برسند. بهترین رشته تحصیلی، بهترین شغل، بهترین همسر و … اما این فکر اصلا درست نیست. چون قاعدتا شما نمیتونید همه بهترین ها رو یه جا جمع کنید و همه رویدادهای زندگی مطابق میل شما نیست. خیلی از اتفاقات فقط به شما ربط نداره و خیلی عوامل توش دخیل هست. یعضی چیزها هم کاملا از اختیارات شما خارجه. مثلا اوضاع اقتصادی جامعه، شرایط زنتیکی شما و …. اگر فرد کمالگرا به هر کدوم از اون اهداف نرسه، از زندگی ناامید میشه و اعتماد به نفسش کاهش پیدا میکنه.

چه جوری با این حس مقابله کنیم؟

• ۱- خود را بر اساس تلاش هایی که برای انجام یک کار انجام داده اید، قضاوت کنید نه بر اساس نتیجه کارهای تان (چون بعضی مسائل در دسترش ما نیست)
• ۲- از خود بپرسید: اگر در همه بخش های زندگی خود فقط ۱۰ درصد بهتر از این که هستید بودید، آیا میتونستید به نتیجه دلخواه خود دست پیدا کنید؟ اگر پاسخ شما منفی است، پس بیهوده وقت و انرژی خود را برای کسب آنها هدر ندهید.
• ۳- افراد کمال گرا عموما شخصیت ثابتی ندارند. آنها وقتی که همه مسائل طبق خواسته هایشان پیش می‏رود، بسیار خوشحال هستند و وقتی نمی تونند به خواسته های خود به صورت تمام و کمال برسن، بسیار از خود عصبانی خواهند شد.

 چه جوری اعتماد بنفس پیدا کنیم؟ توسط پاسخدون